بزن برتار آوازی کنون بسیار شادم
زدستی آشنا نازم بزن بر تار شادم
لبم شیرین سلامم نو پرم پرواز خواهد
جوازم هست پروازم گلایدر وار شادم
زبی عاران نمی باشم زهشیاران نمیباشم
نشاطی آشنا جویم زناهشیار شادم
نپرسیدم کجا هستم چرا ناآشنا هستم
شبی با یار رقصیدم کنون هر بار شادم
زمانه بی وفا بوده فلک دنبال گردش
وچون پرگار می گردم بسی با یار شادم
کدامین بانک گردیدی نگاهت گشت پولی؟
حسابت عشق می فهمد ؟درین بازار شادم
سخن آواز خواهد شد کلامت ناز خواهم شد
زدریا موج شادی زد سخن با یار شادم